*مرتضی کریمی کمک داور برتر کشور بود که در طول یک سال تبدیل شد به کریم شیرهای. دلیلش چه بود؟
من سال 86 برترین کمک داور ایران شدم که از معاون رئیس جمهور سه سکه بهار آزادی گرفتم. من برترین کمک داور و مظفری زاده برترین داور شد. البته من یزد بودم و زنگ زدند گفتن زود بیا تهران. من نرسیدم که دوستان جوایز را گرفته بودند و برایم آوردند. دو سال بعد به خاطر منشور اخلاقی که مطرح شد، دو نفر از دواران مورد اتهام قرار گرفتند. یکی از آن دو نفر من بودم. وقتی رفتم سازمان لیگ، گفتند شما با یک نفر دوستی کردی که این شخص دلال است. این درست بود. من با یک نفر دوست بودم اما او در حیطه داوری وارد نشده بود. کارش دلالی بود. دلالی هم یک بحثی است. وقتی در فدراسیون یک امتحان ایجینتی میگذارد و 50 نفر شرکت می کنند اما یک نفر هم قبول نمی شود، دلال ها زیاد می شوند. اینها به خیلی چیزها تعهد ندارند و در هر حیطه ای فعالیت می کنند. من هیچ کاری نکرده بودم اما 5 هفته محروم شدم. بعد از 5 هفته سازمان لیگ اجازه قضاوت داد که خوب هم قضاوت کردم و نمرات خوبی گرفتم. یک سال بعد از آن ماجرا، پس از 5-6 هفته قضاوت خوبم کاندیدای قضاوت در دربی شدم. مسافرت بودم که از فدراسیون تماس گرفتند و گفتند کمک داور دربی هستی. در دربی قضاوت کردم. متاسفانه در دقیقه 5 یک اشتباه کردم که آن صحنه واقعا سخت بود. الان قبول دارم که آفساید نبوده ولی در آن لحظه فکر کردم آفساید بود. بعد یک نفر به من زنگ زد. خیلی معروف بود. البته او می خواست محبت کند...
*اسمش را بگو.
از کارشناسان تلویزیون بود.
*اسمش چه بود؟
جهانگیر کوثری. گفت ما میخواهیم با شما مصاحبه تلویزیونی داشته باشیم. بیا صحبت کن. به نظر ما هم آفساید بود. من هم آمدم رو حساب اینکه ایشان با تجربه است، آن شب روی اشتباه خودم پافشاری کردم که آفساید است. دوشنبه هم در نود روی اشتباهم پافشاری کردم و همین روند ادامه پیدا کرد.
*آن زمان عنایت رئیس کمیته داوران بود؟
بله.
*او چه گفت؟
گفت اشباه کردی. من کاندید قضاوت در گوانگجو بودم. هفته بعد از این اشتباه، محروم شدم و هفته بعدش هم برای اینکه از نظر روحی بهتر شوم، خودم درخواست کردم که یک بازی کم اهمیت را بدهند به من. مسابقه مس کرمان و صباباتری را دادند به من. دقیقه 87 اشتباه کردم دوباره. آنجا کلا به هم ریختم. اما با حمایتی که یک سری از دوستان انجام دادند، رفتم گوانگجو و آنجا با کمک سعید مظفری زاده بیشترین قضاوت را انجام دادم. همه سه مرحله قضاوت کردند ولی من 5 تا. من فاکتورهای خوبی داشتم. فارغ التحصیل زبان بودم و در تست آمادگی جسمانی هم بهترین بودم. جزو نفرات دوم و اول ایران و آسیا بودم. عملکردم هم مشخص بود. برگشتم ایران و کارم را ادامه دادم تا رسیدیم به تحولات کمیته داوران. عسگری وقتی آمد کتابی را چاپ کرد تحت عنوان قوانین داوری فوتبال در ایران. عکس 5 نفر روی کتاب چاپ شد که یکی از آنها من بودم. نزدیک اعلام لیست بینالمللی بود که در برنامه نود بحث دلالی پیش آمد. ابراهیم قاسمپور مصاحبه کرد که گفت ما سال 86 در ترکیه بودیم که داوران به ما پیشنهاد کردند اگر بازیکن ما را بگیرید به نفع شما پرچم میزنیم. سه روز بعد قرار بود لیست بین المللی داوران رد شود. من نفر چهارم ایران بودم. قبل از بازی تراکتور و نفت تهران زنگ زدند و گفتند برای قضاوت بازی به تبریز نرو. گفتم چرا؟ گفتند مشکلی پیش آمده. دیدم ربط پیدا کرده به مصاحبه قاسمپور. از لیست خط خوردم. داستان از اینجا به صورت رسمی و حاد شروع شد. رفتم دفتر تاج که رئیس کمیته داوران و نایب رئیس فدراسیون و رئیس ستاد منشور اخلاقی بود. به من جواب مشخصی نمیدادند. میگفتند هنوز مشخص نیست چیزی. خلاصه لیست رد شد و یک روز در فدراسیون گفتم یا جواب من را بدهید یا با 4 لیتری بنزین جوابم را میگیرم. همان روز با من تماس گرفتند از دفتر تاج که گفتند چی شده؟ ما از بنزین نمیترسیم ولی مشکلت حل میشود. گفتم مشکل من بحث بین المللی است ولی گفتند حل میشود، صبر کن.
*منظور قاسمپور با شما بود؟
خود قاسمپور بعد از آن برنامه بارها گفت که شخص مورد نظر من مرتضی کریمی نبوده.
*شما در آن اردوی ترکیه بودید؟
بله بودم. ولی ربطی به من نداشت. آقای هنروری گفت من به قاسمپور گفتم اگر یک داور به عنوان سرپرست تیم یا تحت هر عنوانی کنار شما باشد، از نظر آشنایی به قوانین داوری، به نفع شماست. فقط همین.
*شما آنجا چه کار میکردید؟
من سال 86 داشتم از ایران میرفتم. هدفم این بود که کلا بروم. بیژن طاهری در ترکیه کلی صحبت کرد که نرو و بمان و جوانی. من به خاطر این حرفها ماندم. پشیمان شدم از رفتن. عنایت هم همان سال 86 تنبیهم کرده بود که چرا رفتم ترکیه. داشتم میگفتم که هرچه میرفتم دفتر تاج میگفتند مشکلت حل میشود. تاج دوباره من را خواست و گفت کریمی تو کمک داور مطرحی هستی. بسیار شناخته شده هستی. قضاوت آسیایی داشتی و استقلال و پرسپولیس را پرچم زدهای. باید بروی و ما را روسفید کنی. بلافاصله گفتم من را از لیست بینالمللی خط زدید شما. چطوری در عرصههای خارجی قضاوت کنم؟ گفت اصلا مهم نیست! با عسگری هماهنگ میکنم که یک نامه بزند به کنفدراسیون و اسم شما برگردد. من خوشحال شدم که این تفکر را دارند. ولی اسمم باز هم وارد لیست نشد. حتی یکی از ناظرین خارجی واسطه شد که من برگردم به لیست اما مورد موافقت قرار نگرفت.
*کدام ناظر؟
سعد کمیل.
*همان سعد کمیل معروف؟
بله. من برای او پرچم زده بودم. به خاطر چی بود که من را میپسندیند؟ به خاطر تسلط به زبان و آمادگی جسمانیام.
*شده کسی پیشنهاد داده باشد که پول بگیری و به سودش پرچم بزنی؟
بله. خیلی شده. اگر داوری در ایران هست که میگوید این پیشنهاد را نداشته، بیاید بگوید.
*درشتترین رقم پیشنهادی چقدر بوده؟
30 میلیون تومان.
*برای چه مرحلهای از لیگ؟
تقریبا پایان لیگ بود.
*سرنوشت قهرمانی را مشخص میکرد؟
نه. برای ته جدول بود.
*اگر آن پرچم را میزدی چقدر میارزید برای آن تیم؟
یک موقع میبینید 6-7 میلیارد یک موقع میبینی یک میلیارد. چون ممکن است این بازی را با پرچم من میبرد ولی بازیهای بعدی را میباخت و سقوط میکرد.
*آدمهایی که پیشنهاد دادند از داخل خود فوتبال بودند؟
بله.
*در طول دورانی که قضاوت کردی، خطایی هم داشتی؟
خطای انحرافی؟
*یعنی پول گرفته باشی و پرچم زده باشی.
اگر کاری کرده بودم وضعم اینطوری نبود از نظر مالی. یک عده میخندیدند به من و یک عده سرزنش کردند که چرا پول نمیگیری. ولی عملکردم یک طوری وانمود کرد که بعضیها فکر کردند اینطوری شده. من در تهران زندگی میکنم. با بازیکن و مربی و خبرنگار فراتر از حد داوری رابطه دارم. همین باعث میشود خیلی حرفها پشت سرم زده شود. همان بازی که 30 میلیون میدادند در دوره عنایت بود. گفتند بیایید در ساختمان «آ اس پ» یک مبلغی را بگیر و بقیه را بعد از بازی بگیر. من بلافاصله زنگ زدم به عنایت. گفت اصلا به هیچ کسی نگو. حتی به دوستانت در کمیته داوران هم نگو. صبح به من گفت شما جایت را با فلان کمک داور عوض کن. من جایم را عوض کردم و رفتیم. خوشبختانه این تیمی که قصد داشت پول بدهد نتیجه را واگذار کرد.
*جای کمک داور اول و دوم را عوض کرد؟
نه. من رفتم یک شهر دیگر و یک مسابقه دیگر را پرچم زدم.
*به ساختمان «آ اس پ» نرفتید؟
نه. اگر میخواستم بروم این اتفاقات پیش نمیآمد. یک بازی دیگر را هم میخواهم بگویم. من از قضاوت یک مسابقهای که در اردن برگزار شده بود آمدم ایران. یک آقایی که الان هم در فوتبال سمت دارد، زنگ زد و گفت میخواهم ببینمت. گفتم چه کار داری؟ گفت کارت دارم. گفتم من تازه از مسافرت آمدهام. یک مدتی گذشت تا اینکه یک نفر به من گفت یک آقایی برای بازی که شما میخواهی بروی، 20 میلیون پول گرفته.
*چه کسی گفت؟
از داوران قدیمی فوتبال بود.
*شفاف بگو.
نمیشود.
*او که جرمی مرتکب نشده. او فقط روایت کرده که یک نفر از جانب تو پول گرفته و اصلا کار بدی نکرده. چرا اسمش را نمیگویی؟
اسمش را نیاوریم بهتر است. یک داور بین المللی بود. به من گفت فلانی از طرف تو پول گرفته! زنگ زدم به همان آقا و گفتم این پول را برو پس بده. گفت چرا خریت میکنی؟ گفتم برو پول را پس بده. دیدم حریفش نمیشوم. گفتم من اصلا فردا این بازی را نمیروم. خیالت راحت شد؟ گفت اینقدر جوش نزن. دیگر داور آن مسابقه نیستی.
*عوض شده بودی؟
شنبه رفتم بلیتم را بگیرم بروم، دیدم عوض شده بودم. مسابقهام را عوض کرده بود.
*این پیشنهاد را برای تیمهای مدعی قهرمانی دادند؟
نه. برای مربی معروفی نبود. بحث سقوط تیم بود. من هم خیلی خوشحال شدم که قبول نکردم. آن بازی را نرفتم. اما بعدها همان شد برای من دردسر. که شما فلان روز فلان پیشنهاد را داشتی. گفتم من به کمیته داوران گفته بودم. بنده خدا آقای عنایت وقتی درخواست میکردیم، عوض میکرد جای ما را. حالا این فرد چه قدرتی داشت که مسابقه من را عوض کرد، نمیدانم. خدا را شکر که نرفتم در آن بازی. داشت سرنوشت یک تیم جابجا میشد. عین این داستان را برای عزیز محمدی و ایلکا رئیس وقت حراست فدراسیون نوشتم. میگویند چرا این پیشنهادها به شما میشود؟ میخواهم بپرسم آیا به دیگران چنین پیشنهادی نمیشود؟
*یک دورهای به علی خسروی گیر میدادند و الان تو خیلی توی چشم هستی.
علی خسروی با همه سلام علیک داشت. با همه رابطه خوبی داشت. او با همه رفیق بود اما یک روزی که به ضرر تیمها سوت میزد، او را میکوبیدند.
*تا حالا شده که رفاقتی، اشتباه پرچم بزنی؟
من اگر امروز رفاقتی پرچم بزنم، چهار هفته محروم میشوم. یک میلیون فرقش است. سودش را شما ببری، بعد من بنشینم داخل خانه؟ من با تهمت مواجه شدم به خاطر اینکه بخیل نبودم که بگویم چه کسی چقدر پول میگیرد. یک عده میگویند چون فلان شخص این قدر پول میگیرد باید یقهاش را بگیریم و اذیتش کنیم.
*یعنی در داوری این را داریم که بخواهند حال یک بازیکن را بگیرند؟
نه. ولی یک پیشکسوتی میگفت هیچ وقت با مربی و بازیکن رفاقت نکنید که اینها از یک قشر دیگر هستند. به نظر من این اشتباه است. من با بازیکن و مربی رفاقت داشتم اما اشتباهاتم چی بوده؟ بازی استقلال و پرسپولیس بوده که 199 هزار تومان پول گرفتم اما 100 هزار تومان پول تلفن دادم که این طرف و آن طرف جواب بدهم چرا اشتباه کردهام. بازی صبا و مس بود که یک لحظه غفلت من در کرنر باعث شد آن اتفاق بیفتد. سومی هم در بازی فولاد با ذوبآهن بوده. پارسال که برای قضاوت مسابقه ذوبآهن به اصفهان رفتم، ما را بردند هتل عباسی. ولی امسال بردند هتل سفیر که چند درجه پایینتر است. من از فرودگاه تا هتل 12 هزار تومان پول آژانس دادم. بعد از بازی قبض را به مسئولان باشگاه ذوبآهن دادم تا پولش را بگیرم، پول را دادند و من گذاشتم توی جیبم. بعد که رفتم فرودگاه، دیدم دیدم 6 هزار تومان است! من مثل یک سری از داورها نیستم ک در ایام بحران تلفنشان را خاموش میکنند و سعی میکنند با موبایل زیاد صحبت نکنند. چرا من و خسروی دچار مشکل میشویم؟ چون با همه ریلکس برخورد میکنیم. وقتی خداحافظی میکردم چند نفر گفتند نروی جایی صحبت کنی. اما الان با شما صحبت میکنم.
*دقیقا چیزی که باعث شد این تصمیم را بگیری چه بود؟ فقط اشتباهی که در بازی ذوبآهن و فولاد داشتی باعث شد چنین تصمیمی بگیری؟
سال گذشته بعد از اعلام لیست بین المللی که دیدم در آن نیستم، خواستم خداحافظی کنم اما گفتند کریمی بعد از علی خسروی دومین کمک داور محروم شده است. من از لیست خط خورده بودم و اگر در مسابقات داخلی قضاوت نمیکردم میگفتند واقعا محروم شده. اما قضاوت داخلی انجام دادم که نگویند محروم شده. ولی نوع ابلاغهای من اینطوری است که یک سال است بازی پخش زنده را قضاوت نکردهام. یک هفته درمیان قضاوت کردهام. البته معمولا کمک اول بودم. در این ماجرا هیچ مشکلی نبود. ولی نوع بازیها و ابلاغها مشکل داشت. من که جزو مطرحهای ایران بودم ولی دیگر به بازیهایی میروم که سنگین نبود. دنبال کنارهگیری بودم از داوری. تا اینکه روز شنبه در بازی ذوبآهن و فولاد اشتباه کردم. فولاد روی تصمیم بسیار خوب من در نیمه اول میتوانست گل بزند. ولی دقیقه 86 که تمرکزم را از دست دادم آن اتفاق افتاد. در همین بازی یک گل دیگر هم مردود شده بود توسط یک کمک دیگر. بعد از اشتباهی که من کردم، هر کسی یک چیزی میگفت. امیرآبادی میگفت نگی معذرت میخواهم. یک نفر گفت اگر اشتباه بود خداحافظی میکنی؟ گفتم اگر اشتباه بود خداحافظی میکنم. گفتم مطمئن باش. چون واقعا خسته شده بودم.
*چه کسی گفت خداحافظی میکنی؟
یادم نیست. یکی از بازیکنان فولاد بود. من در طول سال 15 تا قضاوت میکردم با 300 هزار تومان که میشود 4 و نیم میلیون تومان در یک فصل. باید میماندم برای این 4 و نیم میلیون که از حداقل حقوق کارگری هم کمتر است؟ ماهی 350 هزار تومان هم نمیشود. فرکی میگفت من جواب مردم خوزستان را چه بدهم؟ من هم گفتم اگر تصمیمم اشتباه باشد، محروم میشوم. الان میگویند چرا گفتی محروم میشوم؟ این یک چیز عادی است و برای همه هم هست.
*هر کسی از لیست داوران بین المللی بیرون میآید مثل داود رفعتی، میگوید که چرا باید قضاوت کنم. ظاهرا داوری بعد از 35 سالگی هیجانی ندارد برای کسی.
نه. اگر در لیست بین المللی باشی انگیزه داری. وقتی در 45 سالگی هم در لیست بین المللی باشی در یک سال شاید 8 تا سفر بروی. 8 تا کشور است. 8 تا حداقل 2 میلیون تومان است.
*چند دلار میگیرید برای مسابقات بینالمللی؟
در مسابقات مقدماتی جام جهانی داور 500 دلار و کمک 350 دلار روزانه میگیرند. اما ای اف سی 900 دلار حداکثر میدهد به هر نفر. با این وضع دلار میشود بالای دو میلیون. 8 تا هم مسابقه میروی که پولش بد نیست. شهرت و اعتبار هم دارد. ولی من که از لیست بین المللی خط میخورم درآمد که ندارم، عشق هم که نیست. خیلیها میگویند داوری عشق است. فردا فدراسیون بگوید ما پول داوری نمیدهیم چون عشق است. ببینید چند تا داور میآیند قضاوت میکنند. نمیآیند. من که بین المللی نیستم و خارج نمیروم و لیگ هم 4 و نیم میلیون میگیرم، بهتر است داوری را رها کنم و بروم دنبال زندگیام. من سال 69 در بانک تجارت میدان توپخانه کار میکردم. اگر آنجا مانده بودم الان 22 سال سابقه بانکی داشتم. فوق دیپلم زبان انگلیسی هستم. الان از من قدیمیتر در داوری نیست. فقط ممبینی بود که او هم رفته کنار.
*این انگی که به تو زدهاند در باور مردم پاک میشود؟
برای من خیلی بد بود.
*در خیابان به تو نمیگویند داور منشوری؟
نه. مردم ما فهیم هستند. کسانی من را منشوری کردند که خودشان باید منشوری میشدند. نفر اول منشوریها بودند.
*پس با وارد شدن به لیست منشوریها، روند داوریات عوض شد.
بعد از ماجرای منشور، جایگاه فنی داوری را از دست دادم. خودم هم بالاخره اشتباه کردم. ای کاش این قدر شهامت داشتم که زودتر از این خداحافظی میکردم. اما حالا که این اتفاق افتاده، من خوشحالم. همه فکر میکنند که خداحافظی من واقعی نبوده. ولی واقعیت بوده و فیلم هندی هم نبوده. من از داوری رفتم. شاید برای خودم در بازیهای دوستانه و غیر رسمی قضاوت کنم اما دیگر به صورت رسمی قضاوت نمیکنم.
*به نظرت منشور برای فوتبال خوب بوده یا نه؟
خوب است که جلوی تخلفات را در فوتبال بگیریم. ولی منشور، اسمش بد بود. البته مشکل منشور اخلاقی ما این است که در آن، فقط یک عده خاص باید محروم شوند. پارسال وقتی در برنامه نود گفتند من خط خوردم، در مورد داوری و مربیگری هم صحبت شد. آن مربی که آن روز در موردش صحبت کردند، تا الان 400 – 500 میلیون تومان پول در آورده از مربیگریاش. هیچ برخوردی هم با او نشد. اما من چی؟ چون ضعیف بودم و حامی نداریم این اتفاق افتاد برایم.
*یعنی جامعه داوری قربانی منشور شد؟
تنها کسی که در منشور واقعا ضرر کرد داوری بود. داوری هم نه، من ضرر کردم. مربیان کار خودشان را کردند. با تعهد و خیلی مسائل دیگر کارشان را کردند.
*ضعف داوری در فوتبال ایران را قبول داری؟
ما به داوری چه میدهیم که چیزی بخواهیم از آن؟ من قدیمیترین کمک داور ایران هستم. به یک داور ایرانی در طول یک سال چه چیزی میدهند؟ یک دست لباس که میدهند دو تا قلمبند آن را هم نمیدهند. زمستان میآید، یکی دو ما ه میگذرد بعد از دو ماه لباس آستین بلند میدهند. ما بیاییم مقایسه کنیم داوری ایران را با داوری کشورهایی که در آسیا هستند. ما اگر حرف بزنیم تنبیه میشویم و اگر حرف نزنیم میگویند این مشکلات چرا پیش میآید؟ تیم باشگاهی تعطیل میشود میرود به اردوی ترکیه. ولی در بخش داوران، در ایران برایمان کلاس میگذارند مشکل ایجاد میشود. بودجه ندارند و با هزار مشکل برایمان یک کلاس میگذارند. من که دیگر در داوری نیستم. ولی چیزهایی هست که به آن رسیدگی نمیشود. اختلافاتی که در جامعه داوری به وجود آمده؛ همه اینها درد است.
*به نظر میرسد جامعه داوری ایران چند تکه هست و دو سه دسته درست شدهاند که هیچ کدامشان، دسته دیگر را قبول ندارند.
بله. ولی این در هر حرفهای میتواند باشد. ولی اگر یک اساسنامه درست داشته باشیم و یک نظارت دقیق، مشکلات حل میشود. الان مشکل داوری ایران یک آقایی است که باید ا کنار بکشد. اگر او برود، جامعه داوری درست میشود. جامعه داوری فعلی ایشان را نمیخواهد. شاید امروز فوتبالمان من را نخواهد. باید بروم. ایشان هم باید برود. افراد خوش نامی مثل خوشخوانها و صالحی و فنایی داریم که کنار کشیدهاند، اما یک نفر هست که نمیرود. با وجود او، جامعه داوری هر روز بدتر از دیروز خواهد شد. البته ما با آقای عسگری هیچ مشکلی نداریم. او داور بزرگی بوده و عضو داوران ای اف سی است و علم و دانشش هم بالاست.
*الان که داری از داوری کنار میکشی، از تیمها حلالیت نمیطلبی؟
بدترین اشتباه من در 3 سال اخیر همین اشتباه بازی فولاد و ذوبآهن بود. یک آفسایدی بود که من هنوز صحنهاش را ندیدم ولی انگار خیلی واضح بوده. اگر کسی از من دلخورد است یا من را ببخشد یا اینکه در یک جایی من را بخواهد و بگوید این تخلف را کردی. یا من میتوانم جوابگو باشم یا نمیتوانم. اما خواهشا از یکی دو روز بعد کسی در مورد داوری با من صحبت نکند. من دیگر داور نیستم.
*کارشناسی هم نمیکنی؟
هنوز برای من زود است که کارشناس شوم. الان یک ذره آرامش دارم. راحتم.
*یعنی واقعا کشیدی کنار؟ حتی اظهار نظر هم نمیخواهی بکنی؟
من دنبال یک زندگی سادهتر در یک عرصه دیگر هستم. یک روز گفتم هر پدر و مادری بخواهد بچهاش را نفرین کند میگوید الهی داور شوی! بعدا قلعهنویی حرف من را تکرار کرد و گفت هر پدر و مادری بخواهد بچهاش را نفرین کند میگوید الهی مربی شوی. من به پدر و مادرها میگویم اگر خواستند بچههایشان را نفرین کنند بگویند الهی داور شوی! در فوتبال ما، افرادی به نام داوری پول را میگیرند. وارد میشوند و شیطنت میکنند و حق الزحمهای هم میگیرند. داور خبر هم ندارد. اگر آن اتفاق افتاد آن فرد پول را میگیرد و میبرد. اگر آن اتفاق نیفتاد، پول را برمیگرداند و میگوید نشد که داور را بخرم. اینجا آن داور است که خراب میشود. ما هم در مورد خیلی از افراد در جامعه فوتبال چیزی شنیدهام. اما چون نمیتوانم اثبات کنم، حرفی نمیزنم.
*حالا واقعا بعضی از داوران در نقل و انتقالات فعالیت میکنند؟
من یک بار رفتم برای ماشین یکی از بچهها معاینه فنی بگیرم، اتفاقا چراغ ماشین دوستم خراب بود. اما کسی که آنجا بود گفت شما داور هستی؟ گفتم بله. کلی تحویلم گرفت. از چراغ خراب ماشین هم چشم پوشی کرد و معاینه فنی را داد. گفت من یک پسر دارم که خیلی فوتبال را دوست دارد. میتوانی او را به یک تیمی ببری که تست بدهد؟ پسر او را بردم پیش یک بنده خدایی که تست بدهد، بعد گفتند مرتضی کریمی بازیکن جابجا میکند. یک بار هم تقاطع ولیعصر و طالقانی سوار بر موتورم بودم که افسر گفت بزن بغل. کفی آورده بودند و موتورها را میبردند. من هم کلاه نداشتم. گفتم تو رو خدا بی خیال شو. گفتم من داور فوتبالم. بعد کلی تحویلم گرفت و گفت داداشم را معرفی کن به یکی از تیمها که تست بدهد. گفتم شماره من را بگیر و بعدا زنگ بزن. زنگ که زد، گفتم برو فلان تیم تست بده. حالا آن مربی فکر میکند من میخواهم از آن بازیکن پول بگیرم که فوتبالیستش کنم. نمیداند که من به خاطر یک معاینه فنی یا به خاطر اینکه موتورم را نبرند این کارها را کردهام. تازه اگر مربی آن بازیکن را بردارد، از من توقع دارد که هوایش را داشته باشم. اگر هم بازیکن را برنداشت میگوید فلان داور دنبال جابجایی بازیکن بوده. به خاطر همین حاضر بودم این اواخر جریمه بشوم و زندان هم بروم اما سفارش بازیکن را قبول نکنم.